جنگ اندروید-آی‌او‌اس در دانشگاه دوک

جنگ!

سُن تزو، استراتژیست نظامی چینی، می‌نویسد: «بالغ‌ترین هنر جنگ این است که دشمن را بدون نبرد شکست داد». به‌راستی، جنگی در دانشگاه دوک در جریان است. این جنگ سنتی نیست؛ نه شامل درگیری‌های خونین و آتش‌سوزی‌ها، بلکه به‌صورت انزوای فرهنگی و تخریب فرهنگی برگزار می‌شود. این جنگی از نوع فرسایشی است که از طریق دستگاه‌های همراه‌مان می‌گذرد.

این جنگ بین کاربران اندروید و آی‌او‌اس جریان دارد. سامسونگ گلکسی در برابر آی‌فون. گوگل در برابر اپل.

تقریباً ۹۹ درصد از دانشجویان دوک این سمت را اختیار دارند؛ من در تیم اندروید هستم.

*آه*

بله، می‌توانم نالهٔ قضاوت‌آمیز شما را بشنوم؛ من هم در حال نفس‌کشیدن هستم. اگرچه سامسونگ گلکسی S25 من با کیفیت بی‌نظیر و ۲۵۶ گیگابایت فضای شگفت‌انگیز دارد، احساس می‌کنم در جنگ سردی میان کاربران میهن‌پرست آی‌فون و اندرویدکارهای ایدئولوژیکاً نادرست، همدردی با دشمن دارم. همچنین حس می‌کنم جمعیت دانشجویی دوک، چه آگاه باشد چه نه، به‌تدریج ما کاربران اندروید را منزوی کرده است.

من قصد ندارم ادعا کنم که اندروید بهتر از آی‌او‌اس است یا اینکه گوشی من از گوشی شما برتر است (اگرچه این‌طور است). مقایسه‌های سطحی پیام‌های رنگی و کیفیت دوربین که سال‌ها مورد بحث بوده‌اند، شایستگی نوشتن مقاله‌ای در The Chronicle را ندارند. اما آنچه شایستگی پوشش دارد، بررسی دقیق این است که فرهنگ تلفن‌های ما نمایانگر یک فرهنگ بزرگ‌تر است که به‌طرز درام‌سازی به تفاوت‌های جزئی می‌پردازد.

پس شاید بپرسید داشتن یک اندروید در محیطی که آی‌او‌اس حاکم است، چه اهمیتی دارد؟ پاسخ من این است که تفاوت میان استفاده از اندروید یا آی‌فون از نظر سخت‌افزاری نسبتاً ناچیز است، ولی از نظر پذیرش اجتماعی به‌طرز چشمگیری متفاوت است.

نویسندهٔ مقالات چارک کلستِرمان بررسی می‌کند که چگونه برخی پدیده‌های فرهنگی در ذهن عمومی نفوذ می‌کنند تا جایی که «نادیده گرفتن یک پدیدهٔ فرهنگی امروز می‌تواند شما را در چند سال آینده کاملاً بی‌اهمیت کند». مثال دلخواه او هری‌پوتر است: اگر ده سال پیش کتاب‌های آن را نخوانده باشید، به‌سادگی از جریان خارج می‌شوید. هر بار که کسی در شب هالووین «EXPECTO PATRONUM» فریاد می‌زند، کسانی که کتاب‌ها را می‌خوانده‌اند، آن را درک می‌کنند؛ اما شما این حس را ندارید. همان حس را نسبت به محصولات اپل دارم.

آی‌فون، آی‌پاد و آی‌پد به‌عنوان قالب‌های فرهنگی تثبیت شده‌اند؛ به‌طوری که افرادی که از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، به‌طور واضح فرهنگی متفاوت شناخته می‌شوند. واژگان «GamePigeon» و «AirDrop» برای من مانند کدهای دشمن به‌نظر می‌رسند. بنابراین، هر بار که کسی می‌گوید «AirDrop می‌کنم برات»، وقتی مجبور می‌شوم بگویم «نمیتوانم»، احساس شرم می‌کنم. همچنین می‌توانم تصور کنم که وقتی کسی درخواست مکان من را می‌کند و فقط یک لینک نقشهٔ گوگل دریافت می‌کند، چه احساسی دارد. من قطعاً وسایلم را گم کرده‌ام و آرزو کرده‌ام که کسی بتواند از طریق یک AirTag (که من ندارم) آن را پیدا کند.

چت‌های گروهی حتی بدتر هستند. من بارها چهره‌های دوستانم را پس از اضافه کردن من به یک چت گروهی، در حالت ناامیدی دیده‌ام؛ گویی آنها حلقهٔ اجتماعی خود را برای همیشه بسته‌اند. در تجربه‌ام، دانشجویان دوک گاهی ایجاد یک چت گروهی جدید برای کاربری اندروید را همچون جابه‌جایی به خانه‌ای جدید و سوزاندن خانهٔ قبلی می‌پندارند. این فشار تحمیلی به‌حدی رسیده که افراد صراحتاً اعلام کرده‌اند به‌دلیل تفاوت‌های جزئی فنی سیستم‌عامل‌ها، من را در این چت‌ها درج نمی‌کنند. این‌چنین نمی‌تواند جدی باشد.

یکی دیگر از جنبه‌های جداسازی، تفاوت‌های عمدی بین برنامه‌های موبایلی است. برنامه‌های اجتماعی نظیر Fizz و Sidechat، که منحصراً در اپ‌استور موجودند، تبدیل به مراکزی برای اخلال شده‌اند که در آن کاربران اندروید (حداقل من) احساس می‌کنند از جریان‌های دانشگاهی عقب مانده‌اند. دوستان آی‌فون من، بیش از یک‌بار، دربارهٔ «سر و صدا شدن» نظراتشان در Fizz به‌خویش می‌بالند؛ در مقابل، تنها واکنش من یک نگاه خالی است.

همزمان، برنامه‌های جدیدی که در حال توسعه‌اند تقریباً همیشه با در نظر گرفتن آی‌فون ساخته می‌شوند. Styl، برنامهٔ مدی که توسط دانشگاه دوک تأسیس شد، ابتدا به‌صورت اختصاصی برای iOS منتشر شد. حتی پس از خریداری شدن توسط برنامهٔ بزرگ‌تری به نام GOLD، همچنان برای دستگاه‌های Google Play در دسترس نیست.

اگر جنگ اندروید‑آی‌او‌اس نبردی باشد، دانشگاه دوک به میدانی برای این جنگ تبدیل شده است. فراتر از برچسب‌های اجتماعی ساده، من شروع به مشاهدهٔ جداسازی آشکاری که دوک در پیاده‌سازی فناوری خود ایجاد کرده، کرده‌ام. به‌عنوان مثال، آزمایشگاه‌های فیزیک از کامپیوترهای مک استفاده می‌کنند که برای من که کاربر غیرمک هستم، مشکلات فراوانی ایجاد کرده است. بارها با این مواجه شدم که برای انتقال نمودارهای نیرو‑تغییر مکان از کامپیوتر به گوشی‌ام به‌دنبال راه‌حل می‌گردم یا در چاپ PDFها در پلتفرم Link دچار مشکل می‌شوم.

شاید هشداردهنده‌ترین پیام این تمایل به آی‌او‌اس این باشد که به‌گونه‌ای بی‌دقت در هستهٔ فرهنگی ما ادغام شده است که کاربران اندروید به‌ساده‌ای می‌پذیرند این تفاوت‌ها منجر به رفتارهای نابرابر می‌شود. این موضوع هنگام مسابقهٔ فوتبال ۲۰ سپتامبر بین دوک و رقیب محلی‌اش NC State مشهود شد؛ من سعی کردم با بلیط دیجیتالی موجود در کیف پول گوگل (Google Wallet) به استادیوم والاس ویاد (Wallace Wade Stadium) وارد شوم، اما به‌دلیل اینکه صفحهٔ نمایش من شبیه دیگران نبود، توسط یکی از کارمندان رد شدم. در آن روز نتوانستم بازی را تماشا کنم.

من تقصیر کارمند روز مسابقه را نمی‌گویم و نه جامعه دوک را به‌خاطر برتری‌دادن به آی‌فون سرزنش می‌کنم. دلیل این موضوع باز هم قابل بحث است، اما دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد آی‌فون نه‌تنها یک ابزار فناوری، بلکه نماد وضعیتی اجتماعی است. داشتن آی‌فون به‌معنای تعلق به جامعهٔ نخبهٔ iOS است و کسانی که از محصولات اندروید استفاده می‌کنند، در سطوح پایین‌تری از سلسله‌مراتب اجتماعی قرار می‌گیرند.

ما همان‌گونه که برای جزئیاتی چون کیفیت لباس یا برند کفش یکدیگر را قضاوت می‌کنیم، همین‌طور رفتار می‌کنیم. بنابراین، جنگ اندروید‑آی‌او‌اس حقیقتاً جنگی از نوع فرسایشی است و نادیده گرفتن تسلط کامل iOS در دانشگاه‌ها نادانانه خواهد بود. به‌عنوان یک کاربر اندروید در این جنگ، همواره در حال تطبیق و تغییر تاکتیک‌هایم هستم، چه بخواهم و چه نه. خوشحال می‌شوم اگر بتوانم این کار را بدون خصومت عمدی هم‌رزمان (دانشجویان) انجام دهم.

اما وقتی ترجیحات فرهنگی جامعه تغییر می‌کند، حیاتی است که افراد غیرمتطابق را کنار نگذاریم. اختلاف جزئی در انتخاب گوشی ما در کل ساختار تعاملات اجتماعی تأثیر بسیار کمی دارد؛ مگر آنکه ما این تفاوت‌ها را بیش از حد مهم جلوه دهیم.

همان‌طور که سُن تزو می‌گوید: «هیچ کشوری از جنگ طولانی‌مدت سود نمی‌برد». بنابراین، در حالی که نظام‌عامل‌های اندروید و آی‌او‌اس همچنان در جنگ جهانی برای سهم بازار می‌جنگند، شاید مفیدتر باشد که واکنش‌های دراماتیک خود نسبت به متن‌های با رنگ‌های مختلف را کنار بگذاریم و در زمانیکه دانشجویی قادر به تماس FaceTime نیست، انعطاف‌پذیری بیشتری نشان دهیم.

به دوستانی که از حضور من با اندروید رنج می‌برند، معذرت می‌خواهم که مجبورید چت‌های گروهی جدیدی بسازید. اما به شکلی واقعی‌تر، کافی است چت را ایجاد کنید و آرام باشید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا