
امروزه در صنعت فیلمسازی، مسائلی به این اندازه گسترده مورد تجزیه و تحلیل و بحث قرار نمیگیرند که به امکانات و پیامدهای فناوری هوش مصنوعی بپردازند. در زمینه مستندسازی، این بحث به سطح جدیدی از اهمیت میرسد، چرا که این قالب معمولاً با مفاهیم روزنامهنگاری دربارهٔ حقیقت و واقعیت در ارتباط است. مستندسازان پیشرو امسال در جشنواره بینالمللی مستند آمستردام (IDFA)، بزرگترین جشنواره مستند جهان، گرد هم آمدند تا دربارهٔ بهترین شیوهها، هشدارهای فوری و چگونگی آینده مستندها در زمانی که استفاده از هوش مصنوعی بهتدریج گسترش مییابد، گفتگو کنند.
دیوید فرنچ، کارگردان آمریکایی نامزد اسکار و روزنامهنگار تحقیقاتی، در IDFA همراه با مستند «آزادسازی لنارد پلتیر» که در جشنواره سندانس بهخوبی مطرح شده بود، به اولین تجربهٔ خود در سال ۲۰۲۰ با هوش مصنوعی برای فیلم «به چچنیا خوش آمدید» اشاره کرد. این فیلم، سرکوب اعضای جامعهٔ LGBTQIA در جمهوری نیمهمستقل خودمختار روسیه را به تصویر میکشید و به وضعیت بسیار حساسی میپرداخت. برای اینکه بتواند با افراد ستمشده صحبت کند، فرنچ مجبور بود اطمینان حاصل کند هویت آنها فاش نشود. او میگوید: «این داستانی بود که باید گفته میشد، اما روایت آن دشوار بود چون افراد توانسته بودند فرار کنند، ولی در سرتاسر جهان تعقیب میشدند.»
راهحلی که فرنچ و تیمش به آن رسید، پنهانکردن چهرهٔ شخصیتها با افزودن دیجیتالی چهرهٔ افراد دیگر به آنها بود. او میگوید: «این هیچیک از پاسخهای ریز و احساسات آنها را تغییر نداد. میتوانستید شخص اصلی را در حال گریه یا خندیدن ببینید، در حالی که چهرهٔ دیگری روی او قرار داشت. در آن زمان [۲۰۱۹] ما این کار را هوش مصنوعی نمینامیدیم؛ آن را یادگیری ماشین مینامیدیم. بهنظر میرسید شگفتانگیز است.»
کارگردان ۲۳ فعال همجنسگرای نیویورکی را برای اهدای چهره و صدایشان به این پروژه جلب کرد؛ فرآیندی پیشگامانه که به تیم پشت این نوآوری یک اسکار فنی اعطا کرد. با این حال، فیلمساز بهدلیل استفاده از هوش مصنوعی مورد انتقاد قرار گرفت. او میگوید: «در حین انجام این کار، همه آن را دیپ فیک مینامیدند. ما میگفتیم: این دیپ فیک نیست. دیپ فیک جرم است، هوش مصنوعی ابزار است.»
فرنچ دوباره در فیلمهای خود، از جمله در آخرین اثرش که داستان پلتیر، یک فعال زندانی بهمدت نیم قرن پس از یک محکومیت مورد مناقشه، را روایت میکند، از هوش مصنوعی بهره برد. در این مورد، کارگردان از هوش مصنوعی برای تغییر و تجدید حیات صدای پلتیر استفاده کرد. این منبع ضروری بود چرا که ضبطهای صوتی موجود در فیلم بهصورت غیرقانونی بهدست آمده بودند، زیرا پلتیر از داخل زندان نمیتوانست با روزنامهنگاران صحبت کند. او میگوید: «علاوه بر این، لنارد از ۳۰ سالگی به ۸۰ سالگی رسید و میتوانستید سن او را در صدایش حس کنید.»
کارگردان بریتانیایی مارک ایساکس در IDFA با مستندی به نام «صادقانهٔ مصنوعی» حضور دارد؛ فیلمی که در آن با آزمایشگاهی با همین نام قرارداد میبندد تا در تحقیق دربارهٔ امکان آموزش اصالت به شخصیتهای هوش مصنوعی همکاری کند. این مستند ترکیبی از واقعیت و تخیل است که بههمراه بازیگر رومانیایی ایلینکا منولاکه («از انتهای جهان زیاد انتظار نداشته باشید») ساخته شده؛ ایساکس بهصورت هوشمندانه با فیلترها و تکنیکهای دیگر تصویرها را دستکاری میکند تا شبیهسازی صحنههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را به تصویر بکشد.
ایساکس به آزمایش Synthesia پرداخت؛ شرکتی که در زمینه تولید رسانهٔ ترکیبی فعالیت میکند و نرمافزاری برای ساخت محتوای ویدئویی تولیدشده توسط هوش مصنوعی توسعه میدهد. او توضیح داد: «شما یک شخصیت را انتخاب میکنید و میتوانید متنی را برای گفتن به او وارد کنید». در ابتدا این جالب بود، اما کارگردان گفت که شخصیت هوش مصنوعی «او را تا حد حوصلهسوزی میبرد» چون «دامنهٔ احساسات او بسیار محدود بود». او افزود: «ابتدا خندهدار بود، اما خیلی زود خستهکننده شد». وقتی در یک جشنوارهٔ بوخارست با منولاکه ملاقات کرد، پیشنهادی داد تا در ساخت فیلم با هم کار کنند و شخصیت نیمهواقعی‑نیمهدیجیتال او را در صفحهٔ نمایش بسازند. او میگوید: «او بسیار جالبتر است و میتوانستیم با او کارهای متنوعتری انجام دهیم. اکثر بازیگران از تبدیل شخصیت خود به هوش مصنوعی میترسند، اما او این کار را دوست داشت.»
کارگردان تمایلی به مشخص کردن قسمتهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی در فیلم نداشت و تأکید کرد کار او «خبرنگاری نیست». او میگوید: «هدف کلی فیلم این است که پرسشهایی دربارهٔ تصویرها و آنچه برای نمایندگیها رخ میدهد و مرگ دوربین پیش میآید، مطرح کند. من نمیخواستم با برچسبگذاری این موضوع را خراب کنم.»
یک بخش بزرگ از گفتوگو به درک تأثیر هوش مصنوعی بر روی فیلمهای آرشیوی اختصاص یافت. سوزانا دو سوزا دیاس، فیلمساز پرتغالی (اثر «فوردلاندیا پاناچیا»)، که امسال مهمان ویژهٔ IDFA و مستندساز عمدتاً فعال در زمینهٔ تصاویر آرشیوی است، میگوید: «پیامدهای هوش مصنوعی برای آرشیوها بسیار عمیق است». او ادامه میدهد: «وضعیت مستند تصاویر به سادگی میتواند در چارچوب قرار بگیرد. خطر این است که نه تنها تماشاگران میتوانند به فیلمهای آرشیوی ساختگی اعتقاد داشته باشند، بلکه مردم ممکن است به هیچچیزی دیگر باور نکنند. در هر دو حالت، نظام حقیقت ما بهطور کامل بهچالش کشیده میشود.»
او افزود: «از زمان گذار به رسانههای دیجیتال، گفتمان ناقص بودن واقعیت در تصاویر سیاهسفید و کموضوح رشد یافته است». کارگردان همچنین اشاره کرد که کار با آرشیو فقط بهدست آوردن آنچه میتوان از طریق پژوهش دیده و نجات داد محدود نمیشود، بلکه دربارهٔ تمام خلأهای موجود در مواد و حافظه نیز است. او میگوید: «سؤالی که برایم جالب است در واقع بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده است: چه میشود وقتی فناوریای که میخواهد همه چیز را اصلاح کند، وارد حوزهای میشود که خود عدموجود معنا دارد؟»
با در نظر گرفتن این معضل معاصر، فیلمساز برنده جایزه امی و طراح گرافیک اوژن براونیگ («Trafficked») همراه با ائتلاف تولیدکنندگان آرشیوی، مجموعهای از راهنماییها برای بهترین شیوهها هنگام کار با هوش مصنوعی مولد در فیلمسازی مبتنی بر آرشیو تهیه کرد. او تأکید کرد: «در مستند، هیأت سازمانی وجود ندارد که بهما بگوید چگونه کار کنیم. قانون و مقرراتی هم وجود ندارد. تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، خودنظارت و وضع معیارهایی برای خودمان است تا بهعنوان روایتگرها، سازندگان خبر و تصویر، پاسخگو باشیم.»
براونیگ اشاره کرد که سادهترین اما در عین حال مفیدترین اقدام برای تولیدات، تهیهٔ فهرست فناوری است که فناوریهای بهکار رفته، نحوه و زمان استفاده از آنها در طول فرایند ساخت فیلم را ذکر میکند. او هشدار داد: «در نهایت، مردم سؤالاتی خواهند کرد». بهتر است از پیشگامان این مسیر باشید.
در یک مرحله از گفتگو، طراح کلیپی تولیدشده توسط SORA که شبیهسازی خبری مصنوعی سالهای ۹۰ بود، پخش کرد تا نشان دهد توالیهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی چقدر بهدقت میتوانند باشند. او گفت: «قبلاً میتوانستید ویدئوهای تقلبی بسازید، اما هزینهٔ بالای تولید و زمان زیادی لازم بود. امروزه این کار بسیار ارزان و سریع شده است.»
کارگردان هشدار داد: «اعتماد به رسانهها به تاریخی که پیش از این داشته نیست، بهشدت کاهش یافته است. این به معنای این است که اعتماد به آرشیوها نیز تحت تهدید است. اگر مردم بههمینحال به اخبار شک کنند، احتمال دارد که این حس عدماعتماد را به سمت فیلمسازی مستندها نیز گسترش دهند و در برخی موارد این نگرانی موجه است.»