تغییر ناگهانی bait‑and‑switch برای هر دو دسته کاربران جدید و موجود خستهکننده است.

احساس میکنم سال ۲۰۲۵ برای من سالی بوده که برنامههای زیادی را کنار گذاشتم. بخشی از این بهدلیل مهاجرت به برنامههای متنباز یا خود‑میزبانی با تمرکز بیشتر بر حریم خصوصی است، اما الگوی فراگیر این است که برنامههای رایگان بهسادگی کیفیتشان را کاهش میدهند تا کاربران را به ارتقاء به نسخه پولی وادارند.
بسیاری از ما به روند بدتر شدن سرویسهای رایگان بهمنظور کسب درآمد عادت کردهایم؛ همین مسأله باعث شد که نسبت به هر محصول رایگانی که گوگل یا متا عرضه میکند، با تردید نگاه کنم. اما در مورد برنامههای گوشیهای هوشمند، متوجه شدم که برنامهها بهتدریج خود را «رایگان» تبلیغ میکنند در حالی که بدون اشتراک پولی تقریباً غیرقابل استفاده هستند.
بزرگترین ناراحتی شما از برنامههای Freemium چیست؟
«رایگان» در حوزه برنامهها بهتدریج بار معنایی سنگینی پیدا کرده است

همواره در برنامههای رایگان تعادلها و توازنهایی وجود داشته است، بهویژه در سالهای اخیر. اما برای مدت طولانی، این تعادل بیشتر محدود به تبلیغات بود. سطوح پرمیوم بهعنوان راهی برای حذف تبلیغات یا افزودن امکانات بیشتر معرفی شدند، اما عموماً بهعنوان گزینهای اختیاری و نه یک نیاز ضروری حس میشدند.
با این حال، همانطور که سهامداران و شرکتها بهدنبال افزایش سود هستند، شیوهای که برنامههای freemium برای تشویق کاربران رایگان به ارتقاء به طرحهای پرمیوم بهکار میبرند، دیگر شبیه پرداخت برای چند امتیاز افزایشی بهنظر نمیرسد. در عوض، برخی برنامهها سطوح رایگان خود را تا حدی کاهش دادهاند که بدون اشتراک پولی غیرقابل استفاده میشوند. شما دیگر برای چند ویژگی اضافه یا حذف تبلیغات پول نمیپردازید؛ بلکه برای استفاده از برنامه به همان شکلی که پیشتر بهصورت رایگان استفاده میکردید، هزینه میپردازید.
برنامهها ویژگیهای رایگان خود را حذف میکنند در حالی که همچنان خود را بهعنوان رایگان تبلیغ میکنند.
در عین حال، این برنامهها هرگز تبلیغات خود را از ترویج سرویس رایگان عقب نمیکشند. این کار بیشتر مردم را به استفاده از برنامهها جذب میکند، در حالی که واقعیت محدود بودن ویژگیهای رایگان را نمیدانند. تنها پس از ثبتنام و ایجاد حساب، با پیامهای متعدد برای ارتقاء مواجه میشوید؛ هر بار که به دیوارهای پرداخت میخورید، این پیامها دوباره ظاهر میشوند.
من تجربه هر دو طرف این استراتژیها را داشتهام: کاربری رایگان که بهدلیل بدتر شدن نسخه رایگان برنامه بهسوی طرح پولی فشار میآید، و کاربر جدیدی که بر اساس توصیف فروشگاه فکر میکند برنامه رایگان است، اما پس از دانلود با دیوارهای پرداخت برای ویژگیهای پایه مواجه میشود.
کاش این برنامهها میتوانستند صادق باشند: آنها freemium نیستند؛ در واقع نسخهای سبک از پرمیوم هستند.
من با برنامههای پرمیوم مشکلی ندارم، اما تکنیک bait‑and‑switch در برنامههای «رایگان» خستهکننده است

هیچ مشکلی در برنامههای پرمیوم وجود ندارد و پرداخت هزینههای اشتراک برای برنامههای رایگانی که واقعاً مفید هستند، نیز اشکالی ندارد. اما واقعیت این است که همه نمیتواند هزینه نسخههای پرمیوم برنامهها را بپردازد، بهویژه وقتی که بیشتر خدمات به سمت کسب درآمد هدایت میشوند. این موضوع بویژه در بازاری که ارز ضعیفی دارد، تشدید میشود؛ زیرا برنامهها قیمتگذاری منطقهای ندارند.
من دوئولینگو را پس از تغییر به سیستم انرژی ترک کردم؛ چون این سیستم جدید تعداد درسهایی که میتوانید پیش از نیاز به صرف جواهرات انجام دهید را محدود میکند. پیش از این، در صورت اشتباه، «قلبها» (hearts) از دست میرفتند. اما با انرژی، هر تمرین یک مقدار انرژی کم میکند و تنها پس از یک سری از پاسخهای صحیح مقدار کمی انرژی بازگردانده میشود. بنابراین، در حالی که پاسخهای صحیح میتوانستند تضمین کنند که در طرح رایگان دوئولینگو تا هر اندازه که بخواهید یاد بگیرید، میتوانید ادامه دهید، سیستم انرژی جدید باعث میشود پس از چند درس، صرفنظر از تعداد پاسخهای صحیح، انرژی تمام شود.
برخی از کامنتگذاران مقاله پیشنهاد دادند که صرفاً هزینه برنامهای را که مدتها از آن استفاده میکنم، پرداخت کنم. دوئولینگو تنها برنامهای نیست که این کار را انجام میدهد؛ من در اوایل سال جاری نیز استفاده از CapCut را متوقف کردم، چون برخی ویژگیهای ساده رایگان آن را پشت یک اشتراک قرار داد. قبلاً من CapCut را به همه توصیه میکردم، اما این قبل از این بود که ویژگیهای یکبار رایگان به ویژگیهای پرمیوم تبدیل شوند. این شامل زیرنویسهای خودکار تولید شده (که یک ویژگی دسترسیپذیری بود) و خروج ویدئو بدون واترمارک میشد. برنامه همچنین هر چند ساعت یکبار اعلان میفرستاد تا تبلیغات نمایش دهد، به همین دلیل آن را حذف کردم.
Evernote یکی دیگر از برنامههای دارای طرح رایگان است که در طول سالها کیفیت آن کاهش یافت. در سال ۲۰۲۳، این پلتفرم حسابهای رایگان را به ۵۰ یادداشت و یک دفترچه محدود کرد. در سال ۲۰۲۴، شرکت محدودیت جدیدی برای دستگاههای رایگان اعمال کرد — کاربران رایگان تنها میتوانستند از یک دستگاه استفاده کنند. خوشبختانه برای من، زمانی که این تغییرات انجام شد، دیگر از این برنامه استفاده نمیکردم.
اما این یک روند نگرانکننده است. آیا ما صرفاً باید برای ویژگیهای قبلاً رایگان بهصورت بیپایان هزینه بپردازیم؟
قابلپذیر نیست برای هر برنامهای که تصمیم میگیرد برخی ویژگیها دیگر رایگان نیستند، هزینه پرداخت کنیم.
من بهتنهایی بودجهای برای اشتراکهای اضافی برنامهها ندارم. از تعداد کمی که قبلاً داشتم، بیشترشان را لغو کردهام — حتی برخی از آنکه واقعاً میخواستم نگهدارم. پس وقتی طرح رایگان یک برنامه دیگر نسبت به تمام معایب برایم ارزشمند نیست، مجبور میشوم به برنامه دیگری روی آورم. اما غمانگیز است که این استراتژی بر اینچنین برنامههای زیادی تأثیر میگذارد.
علاوه بر این که کاربر پیشین هستم که مجبور شدهام برنامههای سالها استفاده کردهام را ترک کنم، همچنین کاربر جدیدی بودهام که فریب خوردهام و برنامههای غیرقابل استفادهای که خود را رایگان تبلیغ میکردند، دانلود میکنم. وقتی به دنبال برنامههای جدید میگردم، همیشه بودجه محدودم را در نظر میگیرم.

به این معنی است که وقتی برنامه بهصورت واضح دربارهٔ ویژگیهای رایگان خود صریح نیست و فقط پس از ایجاد حساب کاربری و شروع استفاده، شما را از دسترسی به برخی ویژگیها محروم میکند و درخواست ارتقاء میکند، بسیار آزاردهنده است.
این همان دلیلی بود که جستجوی برنامههای رایگانی که زندگیام را آسانتر میکنند، آزاردهنده شد. این مسأله بهویژه در برنامههای پیگیری دارو مشهود بود. برنامهای به نام Medisafe خود را «رایگان» برای دانلود و استفاده تبلیغ میکند، اما محدودیت مهمی را در توضیح فروشگاه برنامه مخفی میگذارد — در نسخه رایگان میتوانید فقط دو دارو را پیگیری کنید. اگر تنها دو دارو نیاز داشته باشم، نیازی به جستجوی برنامهای برای پیگیری داروها نخواهم داشت. بر پایه نظرات کاربران، پیش از این میتوانستید داروهای بیشتری را پیگیری کنید، اما یک بهروزرسانی این محدودیت را اضافه کرد تا کاربران به سمت نسخه پرداختی سوق داده شوند.
یک عامل نارضایتی دیگر این است که بسیاری از برنامهها کاربران را فریب میدهند تا برنامه را دانلود کرده و حساب کاربری بسازند، سپس محدودیتهای ویژگیهای رایگان خود را فاش میکنند.
من هم هنگام جستجوی برنامهای برای پیگیری سلامت حیوانات خانگیام، با برنامهای رایگان مواجه شدم که فقط اجازه میداد یک حیوان در طرح رایگان ثبت شود. نهایتاً تصمیم گرفتم بهجای آن از Notion استفاده کنم.
اگر برنامهها بهصورت واضح الزام به اشتراک را اعلام میکردند، این مشکل اینچنین آزاردهنده نبود. چندین جایگزین برای دوئولینگو این کار را انجام میدهند و همچنان به شما اجازه میدهند چند درس و ویژگی را امتحان کنید.
پلتفرم پلیاستور برخی اطلاعات در مورد اینکه آیا یک برنامه خریدهای داخلاپلیکیشن و تبلیغات دارد ارائه میدهد، اما این جزئیات بهمراتب کافی نیستند. میتوانید یک بازه کلی قیمت خریدهای داخلاپلیکیشن را مشاهده کنید، اما نمیتوانید تشخیص دهید که این خریدها اشتراک یا خرید یکباریه هستند. همچنین نمیتوانید بفهمید که این خریدها برای حذف تبلیغات، خرید اختیاری برای حمایت از توسعهدهندگان یا اشتراک برای دسترسی به عملکردهای پایهای است یا خیر.
به این معناست که برنامهها میتوانند خود را بهصورت رایگان با خریدهای داخلاپلیکیشن فهرست کنند، حتی اگر سطح رایگان آنها بهشدت محدود باشد. هیچ راهی برای تشخیص اینکه آیا میتوانید هزینهٔ طرح پرمیوم را بپردازید، وجود ندارد و حتی مراجعه به وبسایت برنامه نیز همیشه این اطلاعات را نشان نمیدهد. کاربران مجبورند به شفافیت توسعهدهندگان در مورد محدودیتهای طرح رایگانشان اعتماد کنند.
به عنوان مثال، Health Sync بهوضوح نیاز به اشتراک را اعلام میکند و این جزئیات در توضیح برنامه گنجانده شده است. این برنامه یک دوره آزمایشی یکهفتهای رایگان ارائه میدهد تا بتوانید عملکرد آن را تست کنید، بدون اینکه نیاز به ارائه اطلاعات پرداخت داشته باشید. من ابتدا فقط میخواستم برنامه را برای بررسی یک سرویس که برای مقالهای مینوشتم امتحان کنم، اما پس از دیدن مقرون به صرفه بودن اشتراک، تصمیم گرفتم آن را نگهدارم. برای شش ماه، هزینه آن کمی بیش از یک دلار بود.
Pushover نیز بهوضوح اعلام میکند که برنامه یک دوره آزمایشی ۳۰‑روزه رایگان دارد، اما برای ادامه استفاده پس از اتمام این دوره، خرید یکبار بهمقدار ۴٫۹۹ دلار لازم است. اما برنامههایی مانند Duolingo، CapCut، Evernote و Medisafe بهصراحت محدودیتهای طرح رایگان خود را اعلام نمیکنند؛ در عوض، منتظر میمانند تا شما به این محدودیتها برخورد کنید تا سپس با درخواست ارتقاء مواجه شوید.
چگونه برنامهها میتوانند تعادل مناسب را برقرار کنند

امکان این نیست که هر برنامهای رایگان باشد و من این را میفهمم. اما این به این معنا نیست که باید با تبلیغات گمراهکننده و تجربهٔ رایگان که بدتر میشود، کنار بیاییم. در ابتدا، راههای کسب درآمد از برنامهها وجود دارد که همچنان به تجربهٔ کاربری اهمیت میدهند.
بسیاری از برنامهها موفق به برقراری تعادل مناسب هستند. برای مثال، برخی برنامهها فقط ویژگیهایی را که بهطور مستقیم هزینهٔ سرویس را تحت تأثیر قرار میدهند — مانند همگامسازی ابری — پشت یک دیوار پرداخت میگذارند. به همین دلیل، بسیاری از خدمات متنباز، طرحهای پرمیوم برای خدمات میزبانیشده خود ارائه میدهند (در حالی که نسخههای رایگان برای هر کسی که خود میزبانی میکند، موجود است).
شایان ذکر است که من برنامههایی را که از همگامسازی و ذخیرهسازی ابری نامحدود برای جذب کاربران استفاده میکنند و سپس قوانین را تغییر میدهند، در این بحث مستثنی میکنم. این یک حقهٔ دیگر برای فریب کاربران به سوی طرحهای پولی است.
حتی زمانی که یک سرویس ویژگیهای پولی را فراتر از موارد پرهزینه گسترش میدهد، میتواند این کار را بدون محدود کردن ویژگیهای قبلاً رایگان انجام دهد. من سالها از TickTick استفاده کردهام و حتی برای مدتی آن را پرداخت کردم، اما تصمیم گرفتم ویژگیهای پایهای آن کافی است. هرگز احساس فشار برای ارتقاء نداشتم؛ زیرا طرح پولی برای کاربران پیشرفته هدفگذاری شده و نه بهسوی کاربران عادی برای استخراج پول بیشتر.
قیمتگذاری منطقهای نیز بهطور چشمگیری به این موضوع کمک میکند که مردم بتوانند برنامهها را حمایت کنند. این یکی از دلایل عمدهای است که من توانستم برای مدت طولانی به Spotify Premium مشترک بمانم. در نهایت بهدلیل فشارهای مالی ناشی از هزینههای پزشکی مجبور شدم اشتراک را لغو کنم.
اما بهدلیل اینکه طرح رایگان Spotify بهدستآوردهای بهبودهایی که این سرویس اعمال کرده حداقل قابل تحمل است، میتوانم حتی بدون اشتراک، همچنان از هنرمندانی که دوست دارم حمایت کنم. این مسأله همچنین وفاداری من بهعنوان مشتری را تضمین کرده است. بهمحض اینکه بودجهام اجازه بدهد، دوباره به اشتراک ماهانه برخواهم گشت.
با این حال، گاهی مجبور شدم بهصورت موقت به برنامهای اشتراک بخرم تا از محدودیتهای طرح رایگان عبور کنم — مانند زمانی که IFTTT تعداد اپلتهای قابل اجرا را کاهش داد. در این موارد که خریدی بر پایهٔ دلخوری بود، شرکتها تمام حسننیت من را از دست دادند. پس از لغو این اشتراکها، هرگز برنگشتم و سوگند خوردم که دیگر از اینگونه برنامهها استفاده نکنم.
واقعیت این است که ما بهعنوان کاربران توانایی محدودی برای مهار کردن این تaktیکهای شرکتها داریم. تغییر به برنامههای جایگزین یکی از راههای ممکن است و من قطعاً توصیه نمیکنم که در برابر این فشارهای زورآمیز تسلیم شوید، مگر اینکه برنامهای واقعاً برای شما اساسی باشد. حتی در این صورت، همیشه به دنبال رقبایی میگردم که تجربهٔ بهتری ارائه میدهند، حتی اگر پرداختی باشند — برنامههایی که واقعاً شایستۀ پاداش هستند را ارج میدهم.
امیدوارم که نگهدارندگان بازار مانند گوگل، در زمینه نحوهٔ بازاریابی برنامهها در فهرست فروشگاههای اپلیکیشن سختگیرتر شوند. الزام برنامههای freemium بهوضوح دربارهٔ محدودیتهای طرح رایگان، مردم را از زمانهدررفت زیاد نجات میدهد. برچسبهای کنونی موجود در پلیاستور بهدلیل عدم توصیف کافی، کافی نیستند.