چرا مریخ ضرورت راهبردی بعدی آمریکاست

پایگاهی در مریخ

اکتشاف مریخ، کانونی برای راهبرد آمریکا جهت حفظ رقابت‌پذیری با رقبای ژئوپلیتیک فراهم می‌کند. (اعتبار: اسپیس‌ایکس)

فضا، مرز راهبردی تعیین‌کننده قرن بیست و یکم است. رهبری فضایی آمریکا به بهره‌گیری از بخش خصوصی برای خلق ثروت و تمرکز بخش دولتی بر اهداف محدود اما حیاتیِ امنیتی و علمی وابسته است. اگرچه هدف فوری ما باید دستیابی به برتری در فضای سیس‌لونار (منطقه بین زمین و ماه، شامل سطح ماه) باشد، اما این هدف فاقد انسجام راهبردی لازم برای حفظ رهبری آمریکا در طول دهه‌های آینده است. ما برای تعریف موفقیت و روشن کردن اولویت‌ها به اهداف بلندمدت نیاز داریم. مأموریت سرنشین‌دار به مریخ می‌تواند هر دو این نیازها را برآورده کند.

انقلاب فضای تجاری آمریکا الگویی جذاب برای اکتشافات فضایی ارائه می‌دهد که رقبای ما قادر به رقابت با آن نیستند.

چین و روسیه، رقبای هم‌تراز ما در فضا، چالش‌های جدی ایجاد می‌کنند. پکن آشکارا به دنبال سلطه بر منظومه زمین-ماه است و همزمان با سرعتی فزاینده به سوی مریخ حرکت می‌کند و مأموریت بلندپروازانه بازگرداندن نمونه از مریخ را برای سال ۲۰۲۸ برنامه‌ریزی کرده است. روسیه نیز در کنار دستاوردهای علمی اثبات‌شده در زمینه مریخ، توانمندی‌های نظامی قدرتمندی در فضا دارد.

اگر رقبای خودکامه ما پیروز شوند، ممکن است توانایی ملت‌های آزاد جهان برای دسترسی و استفاده از فضا به شدت محدود شود.

به همین دلیل است که ایالات متحده به یک چشم‌انداز بلندمدت و یکپارچه‌ساز نیاز دارد که اهداف کوتاه‌مدت تجاری، نظامی و علمی را متمرکز و هدایت کند. ما همچنین باید برای زندگی پایدار در فضا به تحقیق و توسعه فناوری‌ها بپردازیم. یک راهبرد هوشمندانه برای مریخ، چارچوب مورد نیاز را فراهم می‌کند و با ایجاد نقشه راه فناوری و پایداری نهادی، پیروزی در رقابت سیس‌لونار را تضمین کرده و آمریکا را در جایگاه رهبری دائمی فضا قرار می‌دهد.

انقلاب فضای تجاری آمریکا الگویی جذاب برای اکتشافات فضایی ارائه می‌دهد که رقبای ما قادر به رقابت با آن نیستند. بارزترین نمونه آن، نقش حیاتی نیروهای بازار در کاهش هزینه‌های پرتاب است. اسپیس‌ایکس پیش از این نشان داده است که ابتکار عمل بخش خصوصی می‌تواند از بوروکراسی‌های دولتی پیشی بگیرد و هزینه‌های پرتاب را از ۱۸,۰۰۰ دلار به ازای هر کیلوگرم در دوران شاتل فضایی به حدود ۲,۷۰۰ دلار برای فالکون ۹ قابل استفاده مجدد امروزی کاهش دهد.

وجود یک اکوسیستم سالم از تأمین‌کنندگان، از جمله بلو اوریجین، ثابت می‌کند که این موفقیت به یک شرکت محدود نمی‌شود. پرتاب‌های ارزان‌تر به معنای افزایش تعداد پرتاب‌هاست که برای تأمین تدارکات زیستگاه‌های فضایی ضروری است. این امر پیش‌نیاز انجام تحقیقات و آزمایش‌های لازم برای سفر به مریخ است.

رویکرد چین تضادی آموزنده را نشان می‌دهد. هرچند پکن مشارکت بخش خصوصی را تحمل می‌کند، اما این بخش در نهایت تحت کنترل دولت باقی می‌ماند. این امر انسجام راهبردی ایجاد می‌کند اما چابکی و نوآوری را که محرک پیشرفت‌های تحول‌آفرین است، قربانی می‌کند. شرکت‌های فضایی خصوصی چین به عنوان ابزار دولت عمل می‌کنند. دقیقاً به این دلیل که حزب کمونیست چین ویژگی‌های اطلاعات‌ساز و انگیزه‌بخش بازارها را تحت سلطه خود درمی‌آورد، آنها هرگز از مزایای کامل تجارت فضایی بهره‌مند نخواهند شد.

آماده‌سازی برای مأموریت‌های مریخ، فناوری‌های جدیدی با کاربردهای دوگانه به ارمغان خواهد آورد. سوخت‌گیری در مدار، سیستم‌های پیشرفته پشتیبانی حیات، محافظت در برابر تشعشعات، پیشرانش هسته‌ای و قابلیت‌های تولید خودکار که برای مریخ توسعه می‌یابند، به تولید انرژی، تجهیزات پزشکی، هوش مصنوعی و تولید پیشرفته در اینجا روی زمین بازخواهند گشت. این امر همچنین از طریق پیشرفت در علوم پایه و کاربردی، آمادگی نظامی را تقویت خواهد کرد. تمام اینها با افزایش تاب‌آوری دارایی‌های فضایی ما، به امنیت ملی کمک می‌کند.

این تحولات نویدبخش ایجاد مشاغل قابل توجه در سطوح مختلف مهارتی و تحصیلی است. اگرچه مأموریت‌های مریخ قطعاً به تخصص‌های پیشرفته و مدارک عالی نیاز دارند، اما به تکنسین‌های ماهر، ماشین‌کاران و متخصصان مونتاژ نیز نیازمندند. رفتن به مریخ به احیای پایگاه صنعتی آمریکا کمک کرده و همزمان رفاه اقتصادی را به طور گسترده توزیع خواهد کرد.

مریخ آزمون بزرگ بعدی عزم آمریکا است. تلاش‌های جسورانه، هویت ملی ما را تعریف می‌کنند.

درحالی‌که یک مأموریت به مریخ ممکن است ۳۰ ماه یا بیشتر طول بکشد، یک برنامه مریخ احتمالاً دهه‌ها به طول خواهد انجامید و به حمایت چندین دوره کنگره و دولت نیاز دارد. برای جلوگیری از چرخه‌های شروع و توقفی که برنامه‌های فضایی از آپولو تا کانستلیشن را با مشکل مواجه کرد، باید از همان ابتدا پایداری نهادی و سیاسی ایجاد شود. این بنیاد باید فراحزبی باشد و رهبری در مریخ را به عنوان یک مسئله امنیت ملی و رقابت‌پذیری اقتصادی مطرح کند.

اتکا به بخش خصوصی، بنیادی استوار ایجاد می‌کند. گسترش مشارکت‌های عمومی-خصوصی مبتنی بر نقاط عطف، صنعت آمریکا را به تدارکات و عملیات مریخ پیوند می‌دهد. وقتی شرکت‌ها و کارگران در سراسر کشور در اکتشافات فضایی سهیم باشند، حمایت سیاسی از نظر جغرافیایی گسترده و در برابر چرخه‌های انتخاباتی مقاوم می‌شود. در نهایت، موفقیت مأموریت بهترین دفاع در برابر نوسانات بودجه سالانه است.

نقش دولت فدرال باید محدود و متمرکز باقی بماند. سازمان‌ها باید از طریق برنامه‌های مأموریت‌محور به تأمین مالی تحقیقات و توسعه بنیادی کمک کنند. توافق‌نامه‌های عمومی-خصوصی باید به گونه‌ای ساختار یابند که حداکثر انعطاف‌پذیری را فراهم کنند. اجاره خدمات به جای خرید تجهیزات باید رویکرد پیش‌فرض دولت باشد.

ما همچنین باید یک محیط نظارتی قابل پیش‌بینی را حفظ کنیم که از حقوق مالکیت محافظت کرده و در برابر گسترش بی‌رویه وظایف بوروکراتیک مقاومت کند. مزیت نسبی دولت، تعیین اهداف بلندمدت ملی و هماهنگ کردن صنعت بر اساس بهترین شیوه‌هاست. درحالی‌که ارزش‌های عمومی که از طریق فرآیند سیاسی هدایت می‌شوند مقصد ما را تعیین می‌کنند، ابتکار عمل بخش خصوصی و انگیزه سود، قدرتمندترین موتور ما هستند.

یکپارچه‌سازی با برنامه‌های موجود، کارایی را به حداکثر می‌رساند. زیرساخت‌های مأموریت‌های آینده مریخ باید مکمل عملیات سیس‌لونار نیروی فضایی و معماری قمری آرتمیس ناسا باشد، نه تکرار آنها. در عرصه بین‌المللی، ایالات متحده باید از روابط متحدان خود بهره‌برداری کند و همزمان رهبری آمریکا در تعیین هنجارهای اکتشافی را از طریق چارچوب‌هایی مانند پیمان آرتمیس تضمین نماید.

با تکیه بر موفقیت خود در پیمان آرتمیس، ما باید فعالانه به دنبال مشارکت با اتحادیه اروپا و ژاپن باشیم. ما همچنین باید روابط فضایی خود را با هند تعمیق بخشیم، که ممکن است آنها را به همسویی با جهان آزاد به جای روسیه و چین ترغیب کند. تاریخ نشان داده است که اگر آمریکا شجاعت رهبری داشته باشد، متحدان ما در تحمل بارهای آزادی کمک خواهند کرد.

ارسال سیگنال‌های راهبردی به متحدان و رقبا، این چارچوب را تقویت می‌کند. یک نقشه راه باثبات و قانون‌گذاری‌شده برای مریخ، به شرکای بین‌المللی اطمینان می‌دهد و همزمان رقبا را بازمی‌دارد و تداوم برنامه را تضمین می‌کند.

مریخ آزمون بزرگ بعدی عزم آمریکا است. تلاش‌های جسورانه، هویت ملی ما را تعریف می‌کنند. در میان تفرقه‌های اجتماعی و سیاسی، دست زدن به کاری حتی بزرگ‌تر از سفر به ماه، فرصتی برای همبستگی ملی است.

ضرورت راهبردی روشن است، منطق اقتصادی قانع‌کننده است و مسیر فناوری امکان‌پذیر است. آنچه مریخ اکنون می‌طلبد، اراده سیاسی برای به کارگیری مزیت‌های نامتقارن آمریکا برای بزرگترین ماجراجویی بشریت است.

رسیدن به مریخ نیازمند استقامت برای پایداری مأموریت‌های چند ساله و همچنین انضباط تجاری برای دستیابی به آنها به شیوه‌ای مقرون‌به‌صرفه است. بخش فضای تجاری آمریکا، توانایی و انگیزه‌های لازم را برای اینکه اکتشاف مریخ هم از نظر نمادین و هم از نظر اقتصادی سودآور باشد، فراهم می‌کند. قرار دادن فعالیت‌های سیس‌لونار ما در چارچوب یک برنامه مریخ، منافع آن را حتی واضح‌تر می‌کند. ماه و مریخ مکمل یکدیگرند، نه جایگزین.

انتخاب پیش روی ما روشن است: رهبری گسترش آزاد و مبتنی بر قوانین تمدن بشری فراتر از زمین، یا واگذاری آخرین مرز به خودکامگی. اگر شکست بخوریم، خود را به جایگاه یک ملت رو به زوال تنزل داده‌ایم. ما نمی‌توانیم پرچم‌های سرخ را بر سیاره سرخ بپذیریم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا